والس با کرونا در کوچهی سیزدهم
مروری بر پیشنهادهای معماران برای زندگی با کرونا در آثار مسابقهی «نکسا ۳۴»
حالا هشت ماهی میشود که کووید-۱۹ در شهرهای ما پرسه میزند و ما به درون خانههایمان عقبنشینی کردهایم. از اخبار و تحلیلها بر میآید حداقل یک سالی اوضاع با همین شدت برقرار است و بعدش هم رفتنی نیست، شاید کمی آسیبزاییش کمتر شود، مثل سرماخوردگی با بشر بماند و مثل آنفولانزا که هر سال با نسخهی جدید شگفتزدهمان کند. باید به بعد از روزهای قرنطینه موقت فکر کنیم، باید زندگی کردن با این ویروس را یاد بگیریم و محیطمان را با آن سازگار کنیم. رقابت معماری برای سیوچهارمین ساختمان گروه ساختمانی نکسا تلاشی برای کشف و تمرین راهکارهای این سبک زندگی جدید است.
تا حال هیچ چیز موثرتر از بیماری و همهگیریها معماری را متحول نکرده و به پیش نبرده است. ادعای غریبی نیست، خصوصا وقتی به این بیاندیشیم که مرگ هم اصلیترین عامل تکامل موجودات زنده بوده است. فیلسوفان زیستی عامل محرکهی تکامل را ترس موجود زنده از مرگ و نیستی و تلاش برای بقا میدانند؛ تلاشی برای توسعهی نسخههای جدید که از صافیهای انتخاب طبیعی جان سالم به در ببرند، تولید مثل خود را بهتر کنند و تابآوری کافی در شرایط همواره در حال تغییر کرهی زمین را داشته باشند. تکامل میدان رقص والس زندگی با مرگ است.
بعضی در اندیشهورزی پا را فراتر میگذارند و اصلیترین موجود زنده را «ژن» میدانند که با تغییر و تکامل بستر زندگیش (بدن جانوران و انسان و حتی خاک زمین) حیات میلیونها سالهی خود را تضمین میکند؛ از بدن نر به بدن ماده میرود؛ در بدن ماده در نطفهی کودکش مینشیند و همینطور در کالبدهای متعدد، سیالوار به پیش میرود.
زمین، شهر، خانه: همیشه در حال تغییر برای تضمین حیات
نوع بشر نیز برای تضمین بقای ژنتیک خود بستر زیستش -زمین خاکی- را هر روز به شیوهای تغییر میدهد. «در اوایل دوران صنعتی شدن، فاضلاب و سیستم لوله کشی وجود نداشت و فاضلاب خانهها و کارخانهها به خیابانها ریخته میشدند. در دهه ۱۸۵۰ پزشکان ثابت کردند که آب آلوده منشأ وبا است و تا پیش از آن هنوز نظریه قرون وسطایی مبنی بر بخارات و هوای آلوده مورد توجه بود. همین کشف بود که مقدمه گسترش سیستم فاضلاب، لولهکشی زیرزمینی شهری، آب آشامیدنی سالم و تغییر در مصالح کفسازی خیابانها شد. همچنین در سال ۱۸۶۸ اولین باغها و پارکهای شهری با هدف تأثیر درمانی و به عنوان ریه شهر در نظر گرفته شدند.»۱
معماری مدرن و مینمالیسم نیز هرچند با کاتالیزور سازندگی پس از جنگ جهانی توسعه پیدا کردند، اما ولادت آن را در سبک بیمارستانسازی برای درمان بیماران سل جستوجو میکنند. «بئاتریس کولومینا»، نویسندهی کتاب معماری ایکسری این داستان را با جزئیات روایت میکند. روناک حسینی در مقالهی «معماری و بیماری» در تلخیص این روایت شرح میدهد که «بسیاری از ایدههایی که معماران مدرن پیشنهاد میکردند از نظریات معماری ناشی نمیشوند، آنها از پزشکان، پرستاران و معماری بیمارستانها به ویژه آسایشگاههای سل ناشی شدهاند. در اواخر قرن، در جاهایی مانند داووس، پزشکان با تیمهایی از معماران و مهندسین جوان همکاری داشتند و این یک حرکت مشترک آوانگارد واقعی بود. مثلا اولین ساختمان بتونی در سوئیس، یک آسایشگاه سل بود. این آسایشگاه در واقع آزمایشگاه معماری مدرن بود که می خواست ایدههای جدیدی را بر اساس نیازهای جامعه امتحان کند»۲.
ایدههای پیادهشده در این بیمارستان دقیقا همان چیزهایی است که بعدها توسط لوکوربوزیه به عنوان اصول معماری مدرن عرضه شدند: «به عنوان مثال استفاده از تراسهای آفتاب برای بیماران، ایده آلمانی قرن نوزدهمی «اصلاحات در زندگی» در خصوص رفتن به بیرون و استفاده از نور مستقیم خورشید برای سلامتی را به داخل ساختمان آورد. این تلاقی فضای داخل و خارج است که به همراه دیوارهای سفید، شیشههای گسترده، خطوط تمیز، عدم وجود تزئینات و غیره تبدیل به علامت تجاری معماری مدرن شده است که در واقع مدتها قبل از روی کار آمدن این سبک معماری، تماما پروتکلهای پزشکی بودند»۳.
کرونا چگونه زیستگاه ما را تغییر خواهد داد؟
حکایت کرونا با سل و وبا ولی تفاوتهایی دارد. گسترش سل و وبا بیش از همه حاصل شرایط محیطی سکونتگاههای دوره پیشا مدرن بود که با تغییرات دورهی مدرن تا حد زیادی تغییر کرده است. کرونا اما بیماری تنفسی است که گسترش آن بیش از هم وابسته به ارتباط انسانها با یکدیگر است. به همین دلیل عمدهی راهحلها در گام اول تلاشی برای کاهش ارتباطات غیرضروری افراد غیرهمبند با یکدیگر، کاستن از نیاز به لمس سطوح فضاهای عمومی و ورود پاکیزه به فضای مسکونی است و پس از آن به زیستپذیری بیشتر خانهها و مجتمعها میپردازند.
اما این راهکارها تا از روی کاغذ تبدیل به طرحهای معمارانه و سپس به ساختمانی واقعی تبدیل نشوند، امکانپذیری و اثرگذاری آنها قابل مقایسه نیست. معماری و ساختمانسازی رشتههایی عملی هستند که خود را بیش از همه از طریق تجربههای ساخت به تکامل میرسانند. البته به دلیل شرایط همهگیری، صنعت ساختمان در همه جا دچار رکود و کاهش فعالیت شده است و این فرصتهای تمرین کاهش پیدا کرده است. در این میان تجربهی برگزاری رقابت معماری برای رسیدن به طرح معماری سیوچهارمین ساختمان گروه ساختمانی نکسا در کوی سیزدهم بلوار شهرداری سعادتآباد، فرصتی است که علاوه بر تجربهی عملیاتی، امکانپذیری این راهکارها را در قالب طرحهای معماری تجربه کرد.
راهکارهای فناورانه
ابتداییترین راهکارها که بدون تغییر در برنامهی فیزیکی حتی در ساختمانهای موجود قابل وقوع است راهکارهای فناورانهای است که نیاز به لمس سطوح را کاهش دهد و برقراری ویروس و باکتریها روی سطوح را به حداقل برساند. هوشمندسازی، خودکارسازی و ارتباط غیرلمسی (صوتی یا از طریق بلوتوث/وایفای) با ابزارهای ساختمان همچون آسانسور، درهای خود بازشونده و … از این جنس راهکارها هستند که در اکثر پیشنهادها ذکر شده اند. استفاده از مصالح خاص همچون روکشهای نانوی آنتیباکتریال برای سطوح ساختمان، ضدعفونیکنندههای خودکار با تشعشعات فرابنفش و … از جمله دیگر راهکارهایی هستند که میتوان در ساختمان به کار برد. همچنین افزایش ورود نور به ساختمان با جایگزینی شیشههای هوشمند به جای پردهها نیز در کاهش آلودگی در ساختمان موثر است. طرحهای ساختمان حیات اثر استودیو کات از جمله طرحهایی است که به چنین راهکارهایی اشاره میکنند.
بلوکبندی و تغییر سرانهها و مسیرها
راهکارهای فناورانه هرچند نرخ آلودگی را کاهش میدهند ولی همچنان مسئلهی ارتباط افراد و انتقال بیماری از راه تنفسی برقرار است. افزایش سرانههای ساختمان در عرصههای عمومی چون راهروها، بام سبز و لابی از تراکم انسانی در محیطهای عمومی را کاهش میدهد و نرخ انتقال را کاهش خواهد داد.
برای کاهش فرصتهای ارتباطات غیر ضروری افراد، یکی از اصلیترین راهکارهایی که در همهی طرحهای این مسابقه نیز تکرار شده است بلوکبندی واحدها و تکثیر مسیرهای رفتآمدی مانند جعبههای پله و آسانسور است. در این راهکارها معمار قرنطینه را لایهبندی میکند و از واحد خانه فراتر میبرد. امروز پس از خروج از واحد مسکونی به ناگاه وارد فضای عمومی آلوده میشویم؛ در حالی که میتوانیم قرنطینه را با طراحی حریمهای لایهبندی شده در واحدهای تکخانه، چند خانه، مجتمع مسکونی و محله تعریف کنیم. طرح «ساختمان کارا» از گروه «استاک» از طرحهایی است که این مدل را با تعریف قلمروهایی در سه مقیاس فرد، خانه و همسایگی تمرین میکند.
در این مدل هر چند واحد مسکونی، بلوکی تعریف می کنند که فضای میانی، مسیر ارتباطی و جعبههای پله و آسانسوری مستقلی دارند. به این شکل نه تنها با ریسک کمتری ارتباطات اجتماعی خانوادههای با یکدیگری تضمین میشود، ترافیک انسانی در ساختمانی در مسیرهای متعددی توزیع میشوند و نرخ ارتباطات تنفسی کاهش پیدا میکند.
بازگشت هشتی و حیاط بیرونی
«مهندسین مشاور اثر» معمار طرح «ساختمان کاشانه» با ارجاع به دیاگرام خانههای بافت گرم و خشک سنتی، بازروایی روال ارتباطی هشتی به حیاط بیرونی به حیاط خصوصی را پیشنهاد میکند. در «فونیکس» اثر «استودیو چلنج» نیز یک «اتاق پاک» در ورودی هر واحد مسکونی کارکرد صافیگونی برای پاکسازی بهداشتی و شستوشوی نگرانیهای خانواده را بر عهده دارد.
بازگشت دوبارهی نظام اندرونی بیرونی با فضای هشتی و حیاط بیرونی –به مثابه عرصههای نیمهخصوصی- مهمترین راهکار معمارانهای است که ارتباط با مراجعین غریبه (همچون مهمانان، پیکها و …) و رابطهی محیط تمیز داخلی با محیط آلودهی بیرونی را مدیریت میکند. هشتی سنتی اینبار با تعریف کفشکن و اضافه شدن فضای نظافت در درگاه، رعایت پروتکلهای مراقبتی را نیز فراهم میکند.
دورکاری و انعطافپذیری بیشتر فضاها
تجربهی قرنطینه و دوباره دور هم جمع شدن خانواده، با همهی ضعفهای کالبدی خانهها، شهروندان را به این بازنگری کشانده است که دورکاری با اصلاح در فضاهای کالبدی میتواند راهحل زندگی بهتر در عصر ما باشد. مدلی که خصوصا شرایط زیست و تربیت کودکان را با ارتباط بیشتر با والدین ارتقا میدهد. اما لازمهی این سبکزندگی جدید انعطاف بیشتر اتاقها و فضاهای خانه است؛ امری که عقیل بهرا در یادداشت «اطاقهای پنجدری با کرونا بر میگردند؟» آن را شرح و بسط میدهد.
گروه «فرایند منطقی» در طرح «خانههای کوچه زندگی» از جمله شرکتکنندگانی است که این مدل را با تعریف اتاق به عنوان ریزترین دانه این مدل را تمرین میکند. در این اثر ترکیب دانهها از خرد تا کلان با در نظر گرفتن پارامتر زمان، خانه از پاکت زندگی به بستری سیال و فعال برای طیفی فعالیتها ارتقا پیدا میکند.
طرح «دیدار» اثر «استودیو پرگار» نیز یکی دیگر نمونههای این رقابت است که اتاق پذیرایی را به شیوهای طراحی کرده که قابلیت کارکرد دوگانه و تغییرپذیر به اتاق کار را نیز داراست. در این طرح فضا کار در یک کمد دیواری تعبیه شده که هنگام کار مرز آن با اتاق باز میشود.
ایجاد فضاهای کار اشتراکی و استودیوهای خرد مقیاس نیز با حفظ قرنطینهی محلی امکان دورکاری یا کار در نزدیک خانه را فراهم میکند؛ ایدهای که طرح «سروستان» اثر «استودیو صفار» و طرح «استودیو واو» هم به آن نظر دارد.
زیستپذیری خانه و مجتمع در قرنطینه
اما مسئلهی اصلی معماری در دوره همهگیری، کیفیت خانه و شرایط زیستی است. شرایط قرنطینه و الزام به حضور در فضاهایی که پیش از این (با جذابیت و فرصتهای شهری) تا حد خوابگاه تنزل پیدا کرده بودند، ضعف زیستپذیری خانههای ما را با شدت بیشتری نشان داد. از دههها قبل قرار بود با بلندمرتبهسازی و آزادسازی فضای بیشتر این ضعف بهبود یابد، با انحراف از اصول معمارانه، تسلط سوداگری و بینظارتی نهادهای مسئول بر شدت کمبودهای خانهها افزود.
تاکید بر بالکن، فضاهای نیمهباز سبز و نفوذ بیشتر نور مهمترین نکاتی هستند که در همهی طرحهای پیشنهادی تکرار و تاکید شدهاند. خودبسندگی خدماتی ساختمان از مفاهیم همیشگی بلندمرتبهسازی به سبک اروپایی برای استفاده بهینه از فضای آزاد شده و کاهش ترافیک شهری است که در این موقعیت نیز به جبران کاهش ارتباط با بیرون و قرنطینهی موثرتر مجتمع کمک میکند. به این موضع با تعریف فضاهای تجاری، فرهنگی (همچون سینما)، خدماتی (چون محیطهای درمانی و پزشکی) و تفریحی (فضای بازی کودکان، فضای سبز پیوسته، استخر و باشگاه ورزشی) پیش از همه در تعریف مسئلهی مسابقه تاکید شده بود.
با این حال تجربهی همهگیری، شیوهی ارائهی فضاهای اشتراکی را در واحد مجتمع را هم دستخوش تغییر کرده است. برای نمونهی در آثاری مثل «نکسا ۳۴» اثر طراحان کالبدی معاصر، «فونیکس» اثر استودیو چلنج، «حیات» اثر استودیو کات و «چارمحل» اثر کامران حیاطی، بام سبز به جای عرصهای پیوسته، به شیوههای متنوعی به چند باغچههای کوچکتر تقسیم شده تا برگزاری مهمانی یا دورهمیها در آن با تماس و تراکم کمتری رخ دهد؛ یا در «هموند» از کا استودیو و «سروستان» اثر استودیو صفار علاوه بر تقسیم باغات، شاهد خرد شدن فضای تفریحی چون استخر به چند استخر کوچکتر در موقعیتهای متفاوتی از مجتمع هستیم.
خودبسندگی
هرچند تعریف مسئلهی پایداری زیستمحیطی از نکات مورد تاکید تعریف مسألهی مسابقه است اما کمتر طرحی به این سطح از مسئله ورود کرده بود. تجربهی کرونا آسیبپذیری ما نسبت به موقعیتهای پیشبینینشده و ضعفمان در پدافند غیرعامل را نشان داد که «استودیو پرگار» با طرح «دیدار» به این وجوه موضوع است. تاکید بر آبیاری باغچهها با آب خاکستری ساختمان، تولید برق از مولدهای خورشیدی و پیشبینی فضاهای کشاورزی شهری برای تامین بخشی خوراک گیاهی اهالی ساختمان از جمله ایدههای این طرح است.